اول شهریور ماه ۱۳۸۹
● سی و سه سالگی
مثل خیلی های دیگر سال قبل یکی از بدترین سال های زندگی ام بود ، به زبان نمی آورمش چون مامان بزرگ میگوید نگو مادر ، خدا قهرش میاد ، اما میتوانم بنویسم حتی اگر خدا بیاید بزند پس کله ام . خداحافظ سی و سه سلام سی و چهار ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |