ظهر همان طور که میز ناهار را میچینم با خودم زمزمه می کنم وای وای وای پارمیدای من کوش ؟ وای وای وای میرم از هوش ..
دو روز است افتاده توی دهنم...
آقای پدر از بالای عینک یک نگاهی می اندازد و میگوید : از این آهنگا که میگه خودتو به من بچسبون هم گوش میدی ؟
...................................................................................................
ابتدای صفحه