ششم مرداد ماه ۱۳۸۷ پسرخاله آقای مدیر چند سال پیش عمل قلب انجام داده ، حالا ایستاده اینجا روبروی من و حال پدرم را می پرسد ... میگه: اصلا نگران نباشین... بعد از عمل پدرتون تازه می فهمن چقدر راحت نفس میکشن .. اصلا آدم از این رو به اون رو میشه ... و من میدانم که پسرخاله آقای مدیر بعد از عمل قلب سر زنش هوو آورده ،آقای مدیر ایستاده پشت سر پسرخاله اش و سر و دستش را به علامت هشدار تکان میدهد و من میخندم.... دو روز بعدش پدرم دارد از بیمارستان و حال و روز بعد از عمل و اینها برای مهمان ها صحبت می کند ... آقای پدر با لحن خیلی جدی : بله خوشبختانه خوشبختانه این بیمارستان یک کادر پرستاری بسیار بسیار ... این قسمت صحبت من منتظر بودم بگوید کادر پرستاری بسیار بسیار باتجربه و خوبی داشت .. بله یک کادر بسیار بسیار خوش هیکل و خوشگلی داشت ... کلا انگار پرستارهارو گلچین کرده بودن ... ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |