هفتم مرداد ماه ۱۳۸۷ صندلی را آرام تاب می دهم و نگاهم به صفحه مونیتور است ، کارنامه نتایج علمی داوطلبان آزمون سراسری سال 87 ... آ یدا نشسته روی زمین ، پاهای کشیده اش را بغل کرده و سرش را با آن انبوه موهای تابدار تکیه داده به دیوار و قطرات اشک پشت هم روی گونه های استخوانی اش میغلتد ... خیلی خری دختر ... فوق اش قبول نمیشی سال دیگه میخونی ... حالا به هق و هق افتاده ... مامان اشاره میکند که یعنی یک جوری دلداری اش بدهم ... آدامسم را با انگشت سبابه و شصت میگیرم و از میان دندان هایم میکشم بیرون .... و بعد رهایش میکنم و میگویم از من بهت نصیحت اول شوهر کن بعد برو دانشگاه سرش را بلند میکند و با آن چشم های خوشگل اش که قطره های اشک ته شان دودو میزند میگوید رکسی جون دلت خوشه ها حالا کو شوهر ... ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |