صندلی را آرام تاب می دهم و نگاهم به صفحه مونیتور است ، کارنامه نتایج علمی داوطلبان آزمون سراسری سال 87 ...
آ یدا نشسته روی زمین ، پاهای کشیده اش را بغل کرده و سرش را با آن انبوه موهای تابدار تکیه داده به دیوار و قطرات اشک پشت هم روی گونه های استخوانی اش میغلتد ...

خیلی خری دختر ... فوق اش قبول نمیشی سال دیگه میخونی ...

حالا به هق و هق افتاده ... مامان اشاره میکند که یعنی یک جوری دلداری اش بدهم ...
آدامسم را با انگشت سبابه و شصت میگیرم و از میان دندان هایم میکشم بیرون .... و بعد رهایش میکنم و میگویم از من بهت نصیحت اول شوهر کن بعد برو دانشگاه

سرش را بلند میکند و با آن چشم های خوشگل اش که قطره های اشک ته شان دودو میزند میگوید رکسی جون دلت خوشه ها حالا کو شوهر ...
...................................................................................................
ابتدای صفحه