همه چیز زیر سر این انگلیسی هاست ...

پنج شنبه دردستشویی را که باز کردم چشم ام افتاد به سوسکی که جا خوش کرده بود کنار توالت فرنگی ... طبق معمول آقای مدیر نگذاشت سوسک را بکشند ، گفت گناه داره .. کیش اش کنین بره ...
کیش کردن سوسکه همان و رفتن اش توی یکی از سوراخ سمبه های دستشویی همان ... من که دیگر پایم را تا سه متری آنجا نگذاشتم. تا ساعت 5 که رسیدم خانه و رفتم دستشویی به هر چی سوسکه و مدافع حقوق حیوانات است فحش می دادم...

همه نرم افزارهایی که در شرکت استفاده می کنیم را آقای مدیر در سفرهایش به امریکا میخرد و می آورد... آخرین باری که نورتون نصب کردیم اجازه رجیستر شدن از ایران را نداد ... یک جوری سرش را گول مالیدیم و کارمان راه افتاد ... حالا دیگر آپدیت نمی شود ... کلی پول نرم افزار داده ایم و آپدیت نمیشود ...

اندی از انگلستان مهمان شرکت بود ... تازگی دختر 9 ساله اش را در اثر ورم مغزی از دست داده ... وقتی با تی شرت نارنجی و شلوار جین و صورت اصلاح کرده و عینک دودی روی موهایش میبینم اش یاد خانمی می افتم که معاون بانک پایین است ، 4 ماه پیش مادرش در 85 سالگی بعد از دو سه سال زندگی گیاهی فوت کرد و او هنوز لباس مشکی اش را در نیاورده و ابروهایش را بر نداشته ...
اندی می گوید من تو شهر یک کمی گشت زدم و دیدم تحریم هیچ اثری روی زندگی مردم نداشته ... مردم ایران روحیه خوبی دارن...

آقای اندی اینو بدون که ما روحیه خوبی داریم چون
وقتی 12 ساعت در ترافیک جاده می مانیم ...
وقتی کرایه خانه سه برابر و قیمت مواد غذایی 2 برابر می شود ...
وقتی تورم از 20 درصد بالاتر می رود ...
وقتی روزنامه ها و تلویزیون ایران چرند به خوردمان می دهند ...
وقتی عصر جمعه در ترافیک مورچه وار از جلوی پارک ملت رد میشویم و چشممان می افتد به بیش از 15 تا ون و سمند گشت ارشاد با نوارهای سبز که آماده اند تا خانواده های خلافکاری را که عصر یک روز تعطیل شان را در پارک می گذراند بگیرند ...
در همه این حالات می توانیم بخندیم ...
...................................................................................................
ابتدای صفحه