بیست و هشتم اسفند ماه ۱۳۸۶ فارغ از هیاهوی آخرین روز کاری نشسته ام پشت میز ... از صدای ترقه و نارنجک هم خبری نیست ، مغازه های دور و بر هم مثل سالهای پیش تعطیل نکرده اند ، چهارشنبه سوری چی شد پس؟
این اولین سالی است که تعطیلات عازم ولایت نیستم ، روز اول فروردین عازم استانبول هستیم ، هرچند من تا به چشم خودم بلیطها را نبینم باور نمیکنم ... همین الان عطسه زدم ، این یعنی خوب است یا بد ؟ یعنی میرویم سفر یا باید تعطیلات را اینجا یک قل و دوقل بازی کنیم ؟ .... ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |