بیست و دوم شهریور ماه ۱۳۸۵ از دستشویی آمد بیرون و همانجور کون لخت ایستاد وسط اتاق. مامانش دست هایش را خشک کرد و داد زد مگه نگفتم لخت نیا بیرون زشته و زانو زد جلویش که شلوار را پایش کند. بازی اش گرفت. تا یک لنگ شلوار را پایش کرد آن یکی را از پایش در آورد و دور اتاق دوید . مامانش هم به دنبالش ، سه بار دور میز چرخیدند. مامانش کلافه شده داد زد پدرسگ وایسا دیگه . ایستاد و نگاهی جدی بهش انداخت و گفت به بابام فحش دادی بی تربیت؟ ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |