درست دیشب که قرار بود شام را مهمان کانون گرم خانواده باشم آب از ساعت 4 قطع شد و تا 9 شب که بالاخره من از خر شیطان پایین آمدم و از خیر حمام کردن و جیتان فیتان کردن گذشتم و رضایت دادم همانطوری هپلی بروم شام بخوریم خبری از آب نبود. من هم روی چهار تا قاچ خربزه یک لیوان شیر خوردم و بقیه اش را هم می گذارم به عهده تخیل خواننده .

از همه دوستانی که حضوری یا با ایمیل، تلفن، اس ام اس و کامنت تولدم را تبریک گفتند، ممنونم. راستش خوشحال شدم که خیلی ها به یادم هستند، دوستانم در دنیای واقعی با همه گرفتاری ها و مسایل زندگی شان، دوستانی که مدت زمان طولانی است از هم دور هستیم و دوستان دنیای مجازی که هیچ وقت همدیگر را ندیده ایم و شاید هیچ وقت هم نبینیم.
...................................................................................................
ابتدای صفحه