خط تلفن همراهم را عوض کردم.
نشستم سر فرصت با همان خط قدیمی برای همه اس ام اس زدم . نمی دانم چرا با اینکه خیلی از کسانی که شماره هایشان را دارم گاهی اگر فرصتی پیش آید در قرار تئاتری که معمولا مریم بانی خیرش می شود میبینم یا بعضی ها را اصلا ندیده ام و تنها نشانه ای که ازشان در دنیای واقعی دارم یک شماره است و بس و چند نفری هم خارج از کشور هستند و شماره من به دردشان نمی خورد، باز هم دلم می خواست همه تلفنم را داشته باشند.می خواستم خیالم راحت باشد که اگر یک روزی اینجا نوشتم ماشینم تصادف کرده یکی زنگ بزند آدرس تعمیرکار بدهد، اگر نوشتم کسی از طب سوزنی چیزی می داند یکی زنگ بزند و آدرس دکتر بدهد، اگر نوشتم می خواهم بروم سینما کسی نمی آید چند نفر داوطلب همراهی شوند، اگر نوشتم می خواهم خودم را بکشم چند نفری زنگ بزنند بگویند بچه خفه شو بشین سر جات و از این حرفها.
پ ن : امیدوارم اس ام اس ها به دست همه رسیده باشد. البته خیالم راحت است که تلفن قدیمی دست مامان است و هر کس بخواهد می تواند راحت سراغ من را بگیرد.
...................................................................................................
ابتدای صفحه