بیستم فروردین ماه ۱۳۸۵
سوهان
ناخن مصنوعی اش را انداخت توی بشقاب، گفتم یادت باشه موقع رفتن ببریش. گفت تازه چسبونده بودمش هنوز خوب خشک نشده بود.
لیوان چایی اش را برداشت . در جعبه سوهان را باز کردم و نگه داشتم جلویش. خم شد ، مکث کرد و یکی برداشت و پرسید سوغاتیه؟ سرم را تکان دادم. گفت کلی کالری داره، یک پَر نارنگی گذاشتم دهانم و گفتم تو که مشکلی نداری، بند تاپ حریرش را از روی بازو بالا آورد و انداخت روی شانه ، نگاهی به هیکلش انداختم، به جز خالکوبی روی بازو به نظرم تغییری نکرده بود. تاپش را بالا زد، گوشت بالای شکمش را با دست گرفت و گفت میبینی این قبلا نبود، این دو هفته کلی چاق شدم ، 4- 5 روزی که برگشتم یک کم لاغر شدم. تاپش را مرتب کرد و گفت سکس آدمو لاغر می کنه.
...................................................................................................
ابتدای صفحه