با زنگ تلفن از خواب می پرم. همکارم می گوید خواب بودین؟! از تعجب ته صدایش می فهمم که تا لنگ ظهر خوابیده ام.
خیلی هم لنگ ظهر نیست ،تازه ساعت 11 است. دیگر برای قورمه سبزی دیر شده. تازه اگر گوشتش هم تا ظهر بپزد عمرا که جا نمیوفتد. هوس عدس پلو کرده ام ، گوشت چرخ کرده را می گذارم بیرون تا یخش آب شود.یک لیوان عدس میریزم توی قابلمه و آب میگیرم رویش و می گذارم روی شعله زیاد تا زود بپزد.ته کابینت کیسه کشمش قرمز را پیدا می کنم.فکر کنم یک سالی هست این گوشه دارد خاک می خورد. از روی داداشه که وسط پذیرایی خوابیده رد می شوم پرده را کنار میزنم و پنجره را باز می کنم. هوا هنوز خنک است. نور می افتد روی صورتش و غلت می زند و پتو را میپیچد دور خودش.سی دی را می گذارم توی دستگاه . می نشینم روی مبل و سینی کشمش را می گذارم روی پایم،
باید یادم باشه قبل از رفتن سیب زمینی پیازها را بزارم توی بخچال تا بو نگیرن، سبزی قورمه های توی فریزرو با خودم ببرم، قرص هایی که برای پدرم خریدم، عیدی بچه ها که هنوز کادو نشدن، دم پایی رو فرشی های مامان که جا گذاشته،کت و شلوار کاوه ، پیراهن مشکی بلنده مامان، بلوز و شلوار کرم خودم، لباس گرم، کفش پاشنه بلند بندیه،ولش کن این یکی را نمیبرم. مامان اگر غر زد میگم یادم رفت، شیر آب و گاز را یادم باشه ببندم،اَه نوک انگشتام نوچ شده می چسبن به هم، دو هفته خیلی زیاده . من دلم تنگ میشه، این خانمه که عبری می خونه اسمش چیه؟ صداش خیلی گرمه، اون خانمه مسنه طبقه پایین که بچه هاش همه خارجن، همونی که کاوه بهش میگه خانم هویشام، باید به اون بسپارم به باغچه آب بده،بنفشه ها تازه کلی گل دادن. گلدون خودمو چی کار کنم، میگه به این دو تا شاخه خشک شده میگی گلدون، نه خیرم هیچم خشک نیست، خودم دیدم عین دندون نیش بچه ها دو تا جوونه سبز کوچولو درآورده ،دلم نمیاد ولش کنم دو هفته به حال خودش، این آقاهه که آمور آمور میکنه هم ازش خوشم میاد ، دو هفته می دونی خیلی زیاده ، ،اَه این بوی عدس سوخته از کجا میاد؟
...................................................................................................
ابتدای صفحه