از مزیت های تبعیض بین حقوق زن و مرد

سرماخورده ام و مثلا قرار بود امروز را خانه استراحت کنم، دیدم حالا که بیکارم بهتر است بروم دنبال خلافی 160 هزار تومانی ماشین ، با کلی آرتیست بازی و کوچه پسکوچه روی خودم را رساندم جلوی مرکز راهنمایی رانندگی منطقه 7 خیابان سهروردی،پلاک ماشین زوج است و امروز هم روز فرد و درست همان جایی که می خواستم پارک کنم یک افسر ایستاده بود، این جور مواقع یک خورده آرایش و یک لبخند کلی به کار می آید !
ساعت 10 صبح 47 نفر توی صف ایستاده بودند، حساب کردم که تا سه ساعت دیگر هم نوبتم نمی شود که یک آقایی گفت صف خانمها آن طرف است، خواستم بگویم آقا و خانم ندارد و حقوق همه انسان ها یکی است که دیدم آن طرف توی صف خانمها هیچ کس نیست، بی خیال حق و حقوق شدم .
توی زیر زمین 147 نفر توی نوبت های مختلف ایستاده بودند و متاسفانه آنجا دیگر حقوق زنها و مردها یکسان بود، اول فرم گرفتم بعد منتظر ماندم تا شماره ام را صدا کنند بعد یک آقای ستوان دوم ( من بالاخره این نشانه ها را یاد گرفتم) احراز هویتم کرد بعد رفتم یک صف دیگر، آنجا هم یک لنگه پا ایستادم و یک ستوان دوم دیگر شماره ام را وارد دفتر کرد و بعد یک صف دیگر که آنجا دیگه همه از قبل یا شوهرشان را گذاشته بودند یا بچه شان را یا زنبیلشان را،این یکی صف سرنوشت است، اگر آن سرهنگ سیبلو بی نشان و لباس جریمه ها را اصلاحی بزند کار تمام است وگرنه باید بروی شورای حل اختلاف که اسمش آدم را یاد دادگاه خانواده می اندازد.
دو تا از جریمه ها در یک روزبود به تاریخ 5/1/82 و هر دو هم سبقت غیر مجاز در جاده ها یکی ورودی کرمان و یکی هم ورودی ساری ، حالا ساری چه ربطی به کرمان دارد و ما اصلا تا حالا کرمان نرفته ایم جای خود ولی کلی یاد زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه افتادم، یکی از جریمه ها هم دور زدن در محل ممنوع،عدم توجه به فرمان ایست و حرکت و فرار و تیر اندازی و ... بود ( فرار و تیر اندازی جزو سیرداغ پیازداغش محسوب می شود) به مبلغ 33000 تومن که حالا شده 66 هزار تومن ، به سرهنگه گفتم فکر کنم افسرهای راهنمایی رانندگی سریال کبری 11 را زیاد نگاه می کنند، کلی خندید و جز دو تا همه را زد اصلاحی!!


...................................................................................................
ابتدای صفحه