شاید برای آخرین بار

خوب من هم دلم میخواست توی آن بشقابی که عکس پلنگ صورتی دارد غذا بخورم. اصلا آن بشقاب و لیوان را خاله برای من خریده . اما آرش لج کرد و گفت همان بشقاب را می خواهد. یقه بلوزم را کشید، گفتم بیشعور. مامان چشم غره رفت و گفت معذرت خواهی کن. عمرا که من از این آرش دماغو معذرت خواهی کنم. مامان مرا دعوا کرد و گفت باز به هم افتادین شدین سگ و گربه؟ من ترجیح می دهم گربه باشم. آرش سگ است که همیشه آدم را گاز می گیرد.
...................................................................................................
ابتدای صفحه