ریش هایش را تازه زده. افترشیو را میریزد کف دستش و آرام روی صورتش می مالد و اخم هایش از سوزش پوستش در هم می رود. می گوید بیا بوسم کن ببین پوستم چقدر نرم شده. بلند میشوم. سرش را خم میکند تا قد من بهش برسد. می خواهم لبهایم را بگذارم روی گونه اش. درست همانجایی که خط ریشش تمام شده و پوستش نرم و سفید است. سرش را بیشتر خم می کند و نوک بینی ام می خورد به لپش و دردم می گیرد. میگویم آخ و از خیر بوس کردن می گذرم. می گوید:" خوبه حالا یک مترشو دکتر بریده تازه هنوز نمیتونی کسیو بوس کنی. چون دماغت جلوتر از لبات می خوره به صورت طرف!"

پ ن : چند روز پیش هم پسره توی خیابان بهم گفت این دماغ چقدر بود قبلا که حالا این شده؟!!
...................................................................................................
ابتدای صفحه