بیست و نهم مرداد ماه ۱۳۸۴ پسرعمه با دوست دخترش اومده خونه و جلوی مهمونا خیلی شیک سلام و احوال پرسی می کنن و بعد هم راهشونو می کشن می رن توی اتاق و درو می بندن و یک ساعت بعد هر دو شاد و شنگول میان بیرون.هیچ کس هم به روی خودش نمیاره که زیر گلوی دختره قرمزه آخه پسر عمه یادش رفته ریشاشو بزنه. خداییش فامیلامون جدیدن خیلی روشنفکر شدن. ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |