جلسه خانوادگی بررسی وضعیت ازدواج عموی کوچک در منزل ما برگزار شد. هیچگاه پدرم را آنقدر عصبانی ندیده بودم. عموی دیگرم از شدت خشم و غضب تمام سبیل هایش را کند. متهم غایب بود و در غیابش هر آنچه الفاظ ناپسند بود اعم از نفهم و بی شعور و ... نوش جان کرد. پدر بزرگم خیلی پیر شده است. تا بخواهد از روی صندلی بلند شود 3-4 دقیقه ای طول می کشد.پدرم در مقام پسر ارشد وفرزند اول خانواده جایش را گرفته است.وقتی گفت حفظ کیان خانواده از همه چیز برایش مهم تر است و نمی گذارد متهم با این ازدواج ارکان خانواده را متزلزل کند یاد فیلم پدرخوانده افتادم و خنده ام گرفت اما چشم غره مامان ساکتم کرد. قبل از آنکه بلند شوم و بقیه دادگاه را از بیرون نظاره کنم ترکشش مرا هم گرفت.پدرم انگشتش را بالا برد و به منزله تهدید گفت این شامل شما دو تا هم می شود.خوب گوش کنید که بعدا دوباره لازم نباشد برایتان تکرار کنم.
...................................................................................................
ابتدای صفحه