همه چیز خیلی آرام پیش می رود.خیلی آرام،آنقدر که دیگر دلم تکان می خواهد.
بالا و پایین شدن و دل به هم خوردگی می خواهد.ترس می خواهد.گریه و خنده می خواهد.

دستشو روی بینیم کشید و گفت دختر بیا این کک و مک هاتو برات بردارم.میدونی چقدر صورتت عوض میشه؟
پرسیدم چقدر عوض میشه؟
گفت انقدر که دیگه خودتو نمیشناسی.
گفتم اونوقت خودمو گم می کنم؟
یه نگاهی کرد و سرشو انداخت پایین نسخه شو نوشت.بعد گفت:این کرمو شبها میزنی.یه ضد آفتاب قوی هم در طول روز می زنی.
این لوسیون دست ساز رو هم روزی 2 بار روی صورتت می مالی و خوب ماساژ میدی.
پرسیدم این شماره تلفن چیه آخرش نوشتین؟
گفت :اونم تلفن یک روانشناس خوبه که از دوستهای قدیمیه.کمکت می کنه خودتو پیدا کنی.
یا شایدم گم کنی.یه جوری با هم توافق کنین.
بعد دوباره یادش افتاد و گفت : دختر بیا این کک و مک هاتو بردارم.
...................................................................................................
ابتدای صفحه