عمه می گوید اسم تو را من انتخاب کردم.این را که می گوید مامان اخم می کند و به دماغش چین می اندازد. مامان از عمه خوشش نمی آید. عمه هم از مامان. با این حال هر وقت به هم می رسند کلی خوش و بش میکنند. خلاصه آنکه ظاهر را کاملا حفظ می کنند. عمه دوران جوانیش موهای بلندی داشته.بلند و سیاه و لخت،عین همان شعری که می گوید مادرم زینب خاتون گیس داره قد کمون .
شوهرش عاشق موهای بلند و سیاهش شد.بعد از ازدواج موهایش را کوتاه کرد و دگیر هیچ گاه در طول این 30 سال موهایش را بلند نکرد. شوهرش آن هنوز موقع موهایش نریخته بود. اما همین ریش پروفسوری مسخره را آن زمان هم داشت و تا الان هم حفظش کرده است.
عمه می گوید جوانیش خوش تیپ بود. اما من فکر می کنم آن زمان هم آش دهن سوزی نبوده. پدر بزرگم ظاهرا با ازدواجشان مخالف بوده. پدربزرگم با ازدواج همه دخترهایش مخالفت می کرد و کسی هم گوشش بدهکار نبود.اصلا پدربزرگم با هر گونه تغییری مخالف است. بیخود نیست مغازه اش را از 50 سال پیش تا به حال دست نزده. دست آخر وقتی شهرداری چندین با اخطار فرستاد و تهدید به بستن مغازه اش کرد حاضر شد کف و دیوارش را سنگ کند . اما هر کار کردند زیر بار درست کردن سقف نرفت.هنوز سرت را که بالا بگیری الوارهای کلفت 50 سال پیش را می بینی که خدا می داند کی روی سر همه آوار می شوند.
عمه هم همان ژنتیک پدرش را دارد. یکدنده و لجباز.کلا این دو صفت را همه دخترها و پسرها و بعضی از نوه ها هم دارند. من هم وقتی یکدندگی می کنم پدرم می گوید رگ ابوالحسنی اش گل کرد. ابوالحسن نام جد پدرم است که در یکدندگی و لجبازی شهره همه فامیل بوده. خلاصه عمه هم در تمام این سالها با هر تغییری مخالفت کرده. موهایش را همان مدل 30 سال پیش کوتاه می کند .برنجش را با یک قاشق روغن می پزد جوری که به قول پدرم باید با هر لقمه اش یک لیوان آب خورد. هیچ وقت سرخ کردنی نمی پزد و مخالف سرسخت سس مایونز است. معتقد است که اتوشویی و استخر باعت انتقال ایدز می شود و توضیح 100 باره راه های انتقال ایدز هم کاملا بی فایده است.
عمه همیشه می گوید اسم تو را من از روی شعر شاملو انتخاب کردم.مامان پشت چشمی نازک می کند و در غیابش می گوید عمه ات اصلا تا به حال به عمرش شعر خوانده؟
...................................................................................................
ابتدای صفحه