تا اون جایی که یادمه مامان هیچ وقت آش رشته نپخته. آش رشته رو همیشه مادر بزرگم ( مامان مامانم) روزهای جمعه می پخت. با کوکو سبزی و ترحلوا.همیشه هم می گفت آرد ترحلوا رو نباید انقدر تفت بدی که سیاه بشه نه انقدر که بی رنگ بشه.مامان مامانم تهرانیه. اون موقع بچه تر بودیم.بزرگتر ها هم هنوز با هم بد نشده بودن.مامان بزرگم سرحالتر بود.پدر بزرگم زنده بود.جمعه ها جمع می شدیم دور هم.می زدیم توی سر و کول هم.5-6 تا نوه هم سن و سال و جیغ جیغو.پدر بزرگم کیف می کرد. مامان بزرگم برای من همیشه آش ساده بر میداشت.من هم کمی سرکه و شکر قاطیش می کردم و می خوردم.همه چین به دماغاشون می انداختن و می گفتن آش با سرکه و شکر؟
الحق که اراکی هستی.
پدر بزرگم 10 ساله که دیگه نیست .نوه ها هم بزرگ شدن. خواهر برادر ها هم با هم قهر هستن.این چشم دیدن اونو نداره اون چشم دیدن اینو.دو سه تا نوه باقی مونده هم دیگه کلاسشون به آش خوردن نمی خوره.عصرهای جمعه میرن بیرون پیتزا می خورن. مامان بزرگم هم با اینکه هنوز سر پا است دیگه حس و حال قدیمو نداره. عصر های جمعه هم دلگیر تر شده و من هنوز دلم می خواد آش رشته رو با سرکه و شکر بخورم
...................................................................................................
ابتدای صفحه