سی ام مهر ماه ۱۳۸۳ گرفتم.دیروز عصر .همان زمانی که ربنای شجریان از رادیو پخش می شود.
مامان امضا کرد. پدر امضا کرد و من برای یک سال صاحب خانه شدم. خانه ای در طبقه چهارم آپارتمانی 5 طبقه با دیوارهای بلند و نمایی از سنگ های سبز و مشکی. ساختمانی که از این پس باید روزها و شب های بسیاری را به تنهایی در آن سر کنم. نمی دانم چرا از شوق و ذوق افتاده ام. دلتنگ و عصبی هستم. کمی ترسیده ام.مدام به این فکر می کنم که چگونه این شبهای بلند زمستان را تنهایی تاب آورم. ترکیب جالبی می شود شبهای بلند و طولانی زمستان و تنهایی من. ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |