پانزدهم فروردین ماه ۱۳۸۳ دلم می خواد امسال دیگه برنگردم و به پشت سر نگاه کنم. زندگی روبروی منه.
دلم می خواد دیگه غصه نخورم که زندگی سرعتش از من بیشتره و من هر چی میدوم بهش نمی رسم.اصلا امسال تصمصم دارم خودمو بسپارم به دستش. دست و پا هم نمی زنم. این جریان زندگی بالاخره منو یکجا می بره. وقتی سفتی ساحلو زیر پاهام احساس کردم ، اونوقت می ایستم و سرمو بالا می گیرم و نگاه می کنم بببینم کجا هستم و امواج زندگی منو به کجا پرت کرده. ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |