همهء این شلوغی ها و هیجان هفته آخر سال به نظرم مصنوعی می آید.
موندم که این حس غریب که روزهای آخر سال تمام وجودم را فرا می گیره چیه..
اسمی نمی تونم براش بزارم.شاید یک جور بی تفاوتی....یک جور بی حوصله گی.
راستش اصلا حوصله دید بازدید های عید و رسم و رسوم های خانوادگی و دیدن
آدمهایی که هیچ حس خاصی رو در وجودم ایجاد نمی کنن ندارم .
بدم نمیومد عید امسال در تنهایی و خلوت سپری میشد. روی یک صندلی ننویی چوبی
جلوی آتش شومینه هیزمی. به هیچ چیز و هیچ کس هم فکر نمی کردم......
...................................................................................................
ابتدای صفحه