چه چیزیو می خوام اثبات کنم خودم هم نمی دونم.مستقل بودنمو؟ ...می خوام ثابت
کنم که می تونم..به کی؟ به خودم؟به خانواده ام؟ میدونم که می تونم... یواش یواش
پیش میرم ومنتظر آینده هستم. گاهی آرزوهام به نظرم دور از دسترس میان. گاهی
آینده برام تاریک ومبهمه. دلم می خواد چراغی در دست داشتم.راه برام روشن میشد.
دیگه انقدر سکندری نمی خوردم. با این حال سعی می کنم آهسته و آرام پیش برم.
راه های زیادی پیش رو دارم.می تونم بعضی رو که آسونتر و هموارتر هستن انتخاب کنم.
ولی دلم می خواد برای آینده ای که در ذهنم دارم زحمت بکشم. این جوری فکر کنم بیشتر
از رسیدن بهش لذت می برم.می دونم که زیاد قوی نیستم. می دونم که هر کسی یک
ظرفیتی داره و ظرف من هم گاهی لبریز میشه. به کمک احتیاج دارم .
به همراهی و همدلی....به اینکه احساس کنم کسی هست که اگر زمانی خواستم دستمو
روی شونه اش بزارم وکمی استراحت کنم. آهسته و آروم پیش میرم و منتظر آینده هستم.
...................................................................................................
ابتدای صفحه