پنجم اسفند ماه ۱۳۸۲ کوچولو این موقع سال اینجا چی کار میکنی؟بیا تو، نمی خواهی بشینی و خستگی
در کنی؟حتما از راه دوری آمده ای،هوا هم سرد است،بنشین و گرم شو،من هم امشب تنها هستم.می توانیم پشت پنجره بنشینیم و چای بخوریم و به صدای باد گوش بدهیم. بقیه دوستانت کجا هستند؟ تو گم شده ای؟ برای کسی خبری می بردی و راهت را گم کرده ای؟شاید کسی جایی منتظر توست.چشم به راه .پس اینجا چه می کنی؟ عجله کن. شال و کلاه بردار، کسی جایی منتظر توست. برخیز و راه بیوفت.باد هم می وزد. راه برایت هموار تر می شود.مسیرت رابه باد بگو.او تک تک خانه ها و آدمها را می شناسد. بیشتر آدمها با او درددل می کنند. باد به حرفهای آنها گوش میدهد.گمشده ات را پیدا می کند. راه بیوفت. #قاصدک هان چه خبر آوردی از کجا و از که خبر آوردی خوش خبر باشی ، اما و اما ،گرد بام و بر من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری ،نه ز دیار و دیاری ، باری برو آنجا که بود چشم و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند. قاصدک ابر های همه عالم در دلم می گریند ( مهدی اخوان ثالث) ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |