تا به کی باید رفت از دیاری به دیار دیگر
نتوانم، نتوانم جستن هر زمان عشقی و یاری دیگر کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهار دیگر (فروغ) نگاه من ، دلم برایت می سوزد. دستهای من، دلم برایتان می سوزد. دلم برای دلم هم می سوزد. ...................................................................................................
|
باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |