بیست و دوم تیر ماه ۱۳۸۲ از مرامش خیلی خوشم میاد . یه جورایی باحاله!!!!
به همه به یک چشم نگاه میکنه. هیچ کس برایش فرقی نداره. به همه احترام میزاره. نه پول برایش اهمیت دارد نه قیافه نه لقب نه مذهب نه و نه هیچ چیز دیگر . همین اخلاقش باعث شده ازش خوشم بیاد . انقدر که این همه راه بکوبم بیام اینجا با اینترنت کار کنم. به محض اینکه چشمش به من میوفته در را باز میکنه در پشت سر من بسته میشه و بعد دوباره برای نفربعدی باز میشه پ . ن : وقتی ناراحت هستم پیاده روی و رانندگی آرامم میکنند این دو روز از میدان ونک تا میدان ولی عصر پیاده آمدم. یک کم حالم بهتر شد. ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |