هنوز خونه عمه هستم و اینترنت دارم.
ولی برای نوشتن وبلاگ باید کافی نت بیام.چون پسر عمه ا م خیلی تیزه و می فهمه بلاگ دارم
با دو تا از بچه های بلاگ نویس شام رفتیم بیرون. خیلی خوش گذشت هر چند دو تایشون دست به یکی کردن
و کلی منو سر کار گذلشتن!!!!
گاهی توضیح دادن یک رابطه برای بعضی از افراد خیلی مشکله. پیش یکی از دوستانم تعریف یکی از بچه های بلاگ نویس
رو میکردم . یک دفعه پرسید چند سالشه؟ گفتم : 30 یا کمتر . گفت : تورش کن .!!!!
ای بی عرضه . یک کم بلد نیستی مخ بزنی!!!! راستش دهنم ار شدت تعجب باز مونده بود.
همون لحظه یاد اون تیکه از داستان بانو با سگ ملوس (انتوان چخوف )افتادم . اونجایی که کاراکتر مرد داستان با شوق از زنی تعریف
میکنه که در تعطیلات با هم آشنا شدن و هم صحبتش یک دفعه میگه راست گفتی پیتر ایلیوویچ
ماهی سرخ کرده اش بوی گند میداد!!!!
...................................................................................................
ابتدای صفحه