دوازدهم فروردین ماه ۱۳۸۲ يك چيزي رفته بود توي چشمم، شايد يه ذره كوچيك خس و خاشاك يا
يك مژه برگشته، يك لحظه متوجه شدم كه جلوي آيينه ايستادم و دارم توي چششمم فوت ميكنم، يادم نيست، كي ميگفت كار بيهوده كردن از پر كردن است ؟؟؟ ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |