پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ 2 ارديبهشت تولد برادرم بود، به خاطر تقارن با محرم براش شب جمعه مهموني گرفتم،
يك سري دوستهاي خودشو دعوت كردم با تعدادي از دوستان خودم ، مجلس خوبي بود ، يكي ار بچه ها دوربين فيلمبرداري آورده بود، ميگفت شايد ديگه فرصتي پيش نياد كه همه دور هم جمع بشيم، برامون يادگاري ميشه ، از صبح همه براي تشكر زنگ ميزدن و در آخر صحبتشون تاكيد داشتن كه تورو خدا فيلمو دست كسي ندين براتون cd كنه!!!! يا دست آدم غريبه نيوفته . بعد فكر كردم چقدر برامون راحته كه به حريم ديگران تجاوز كنيم، از اعتماد ديگران استفاده كنيم و يه فيلم خانوادگي رو پخش كنيم ، با تلفن هاي بي موقع آرامش خونه افراد رو هم بزنيم ، پسورد ايمل يا سايتهاي مختلف رو عوض كنيم و بعد ذوق كنيم كه آره بابا ، هكرم!!!راحت جلوي مردمو توي خيابون بگيريم ، ماشيناشونو بگرديم ، با اتهامهاي واهي روانه زندانشون كنيم و خانواده ها شونو در رنج و ناراحتي باقي بزاريم. چقدر راحته..... و چقدر امنيت در كشور ما مفهوم داره!!!! ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |