سفر خوبي بود ، جاي همگي خالي،5شنبه مهموني فارغ التحصيلي دوستم بود كه به اتفاق
شوهرش دامپزشكي دانشگاه جندي شاپوردرس ميخونه ، اول فكر كردم دانشگاه
براشون جشن گرفته ولي بعد فهميدم كه خودشون پول گذاشتن و كلي هم دوندگي كردن
تا مكان مناسبي گيرشون اومده و اجازه برگزاري مراسم هم به سختي بهشون دادن.
اهواز نسبت به 10 سال پيش كه ديده بودم زياد تغيير نكرده بود، به جز اينكه
توي بعضي مناطقش ساختمان هاي جديد ساخته بودن ، مناطق مركزي
شهر مثل خيابون نادري و پهلوي مثل قديم بود ،شلوغ و كثيف،
كلا از شهر اهواز زياد خوشم نيومد، از اون آرامش و تميزي شهر هاي
توريستي خبري نبود ، پر از گدا هايي كه بهت ميچسبن و تا
چيزي نگيرن ول نميكنن،رود كارون حسابي پايين اومده بود،
گل آلود و حاشيه رود هم پر از آشغال، فاضلاب تمام هتل ها و مراكز صنعتي هم
ميريزه توي كارون،بعيد ميدونم كه هيچ وقت هم لايروبي بشه،
هوا نسبتا خنك بود، شب ها مخصوصا لياس گرم خيلي ميچسبيد،
روز جمعه رفتيم آبادان، جاده خيلي قشنگ بود، دو طرفشو آب گرفته بود،
براي طرح خاكشويي آب كارون رو به وسيله كانال هاي بزرگ
ميندازن توي زمين هايي كه خاكشون شوره، يه طرح چند ساله است،
براي آماده سازي زمين براي كشت نيشكر، آبادان هم خيلي غم انگيز بود،
هنوز كاملا بازسازي نشده، يعني اصلا بازسازي نشده،
خيلي از خونه ها هنوز آثار تركش و خمپاره روي ديوارشون هست،
تاسيسات پالايشگاه و پتروشيمي همه زنگ زده و قديمي، شهر روي گاز خوابيده
ولي هنوز خودشون گاز ندارن، از امكانات رفاهي و تفريحي به معناي كامل
هيچ خبري نيست، تنها تفريح جوانهاي آباداني قدم زدن توي بازار ته لنچيا و يه پاساژ
كه پر از اجناس خارچيه ، همه هم مال تركيه. به هر حال سفر خوبي بود،
شرمنده همه دوستان، سوغاتي نياوردم.آخه پول نداشتم.
...................................................................................................
ابتدای صفحه