بیست و نهم بهمن ماه ۱۳۸۱ آن گاه كه گل آماده شد ، خداي پنجه هنر درآن افكند، به هر فطعه
صورتي ميداد،به هر شكل حفره اي مي ساخت و چون حفره اي پديد مي آمد برجستگي ها نمايان ميشد و چون برجستگي ها نمايان مي شد ، راه عبور هوا از حفره ها و برجستگي ها لازم مي آمد. صداي ابليس در بهشت طنين انداز شد: آدم و حوا همان كردند كه من گفته بودم ، نه آنكه خداي فرموده بود، آنان از اين پس به عشق هاي كوچك سرگرم ميشوند، گاهي عاشق ميشوند، گاهي فارق، گاهي عاقل ، گاهي ديوانه ، گاهي تنها ، گاهي در جمع ، گاهي برنده و گاهي بازنده ، آنان زندگي را براي زندگي كردن ميخواهند. راستشو بخواين هر چي سعي ميكنم نميتونم اين داستان آدم و حوا رو باور كنم. ![]() ...................................................................................................
|
![]() باغ بی برگی roksana@gmail.com دیگران گذشته ها گذشته |