گوشه حياط به شير آب بسته بودنش، سرش پايين بود و برگ هاي خشك
توي باغچه رو ميخورد، دلم براش سوخت، رفتم توي حياط، از كنارش رد شدم،
سرشو بلند نكرد، گفتم : عجب هواي خوبي شده!!اصلا به زمستون نميخوره!!!
همين جوري كه ايستاده بود برگشت و پشتشو به من كرد، رفتم جلوتر،
گفتم: اهم...اهم...سلام...ببخشيد!!
برگشت، نگاهي كرد و گفت: خوب؟؟
گفتم : خوب؟؟!!!.. يعني چي؟؟
گفت: يعني، خوب چي ميخواستي بگي؟
گفتم: اه!!!از كجا فهميدين كه من ميخوام چيزي بگم؟
گفت:از اون جايي كه الكي اومدي توي حياط دور خودت ميچرخي!!
گفتم:خوب ...راستش .. يك كم غافلگير شدم!!
گفت: چرا؟ چون فكر نميكردي بفهمم؟
گفتم:ام .. بله ، خوب من تا به حال افتخار آشنايي با يه گوسفند رو نداشتم!!!
گفت:خوب حالا چي ميخواستي بگي؟
گفتم:هيچي، .. فقط از اينكه تا چند ساعت ديگه سرتو ميبرن ناراحت نيستي؟
گفت: پوف ..پوف ..آدما !!از دست شما آدما !!
ببينم نكنه تو هم دچار ياس فلسفي شدي؟
گفتم: نه ولي تست دادم، 42 درصد تنش فلسفي دارم.
گفت:هوم ، 42 درصد!!!زياد جالب نيست، هر چند براي يك آدم بد هم نيست.
آدما همشون تنش دارن، خودشون استدلال ميكنن ، بعد استدلال هاي خودشون رو نقض ميكنن،
بعد كلي ذوق ميكنن كه به چيز جديدي رسيدن،
گفتم : خوب حداقل آدما خودشون زندگي خودشون رو ميسازن،
گفت: هه هه ..خودتم اين حرف خودتو قبول نداري،گفتم كه آدما يه جورايي احمقن،
هر كدوم به شكل.
گفتم : اصلا اين حرفتو قبول ندارم.
گفت: يك مثال ساده ميزنم تا بفهمي، مثلا آدما عاشق ميشن، بعد فكر ميكنن چفدر خورشيد زيبا
ميدرخشه.، چقدر هوا خوبه ، همه چيز يه بوي ديگه داره،
زندگي زيباست و ...... بعد كه دلشون ميشكنه ، ميگن ديگه هيچي نميتونه خوشحالم كنه،
ديگه لعنت به من اگربه كسي دل ببندم از اين به بعد ميخوام خودم باشم و خودم،
ديگه هيچ كس توي زندگي من جايي نداره، بعد سعي ميكنن يك جوري فراموش كنن،
خودشون رو توي يك چيزي غرق ميكنن، كار،درس، مواد مخدرو.......
ولي هر چي سعي كنن نميشه، دوباره عاشق ميشن و دوباره همه چيز از اول شروع ميشه،
گفتم : خوب اين كه بد نيست!!يك جور زندگي كردنه ديگه ، زندگي با همين چيزا معني پيدا ميكنه،
گفت: پف....برو بزار راحت باشم،
گفتم : خداحافظ.
جوابمو نداد، نيم ساعت بعد سرشو بريده بودن و خونش ريخته بود توي باغچه،
نميدونم بهار كه گلها در بيان رنگشون قرمز ميشه؟
...................................................................................................
ابتدای صفحه