درجه خودشيفتگي زده بالا، دچار خودبزرگ بيني شدم،
بايد برم عملش كنم!!!

يه نوار قديمي پيدا كردم از صداي خودم و داداشم، زماني كه من 7 ساله بودم و
اون نزديك 2 سال داشته، با لهجه خيلي با نمكي شعر پريا ( احمد شاملو)رو
ميخونه، ميگه: عمو صحرا مپلي ( تپلي) با 2 تا لپ دلي (گلي) لب باغ نسسته (نشسته)بود،
در باغو بسته بود، عمو صحرا پسرات تو ( كو )؟ لب دريان ، دختراي ننه دريا رو ميخوان!!!
( دختراي ننه دريا رو خاطر خوان پسرام)، كج كلاشون ممدي ( نمدي) ....
يه نوار ديگه هم پيدا كردم از صداي دخنر خالم كه الان 14 سالشه و وقتي
كوچيك بود فوق العاده شيرين زبون بود، توي نوار شعر ميخونه ، و كلي مامان باباشو لو ميده!!!
يادمه كه وقتي صداشو ضبط ميكردم، مامانش به دليلي كه يادم نيست 2 روز گذاشته بودش
خونه ما، هر كي ازش مييپرسيد مامانت كجاست؟ ميگفت : با بابام رفتن تنهايي!!!!
يه نوار ديگه هم پيدا كردم ، كه وقتي گذاشتمش تمام خاطرات دوران بچگي يك دفعه ريخت وسط،
يادم اومد كه هميشه قبل از خواب اين نوارو گوش ميكردم،
ابتكار تقديم ميكند، يل و اژدها ، خروس زري پيرهن پري.
وقتي ميرم كتابخونه گاهي به بخش كتاب كودك هم نگاهي ميندازم،
متاسفانه بايد بگم كه افتضاحه......يه مشت چرت و پرت،اصلا از اون كتابهاي دوران
كودكي ما ( من زياد هم پير نيستم!!!!)خبري نيست،از وضعيت نوار كودك خبر ندارم،
بچه هاي الان خيلي باهوش تر هستن، گاهي كارهايي بامزه اي ميكنن،
ميخوام پامو بكنم تو كفش نوشي!!!
يكي از دوستان دختري داره كه 3 سالشه،چند روز پيش به مادرش گفته : مامان
من ميخوام رژ لب بزنم!!! مامانشم گفته نه من دوست ندارم تو رژ بزني، اونم گفته : باشه
حالا كه تو دوست نداري ميزارم وقتي مردي رژ ميزنم!!!!
يك بار هم اومده بود خونه ما ، من بهش گفتم :‌اسم دوستات توي مهد چيه:
گفت: شروين، امير، نيما ، بعد هم گفت : شروين به من گفته من تو رو ميگيرم!!!!!!!
من هم به مامانم گفتم اگر اجازه ندي من با شروين عروسي كنم ، با هم فرار ميكنيم،
قابل توجه خانم ها و آقايون مجرد ، اي بي عرضه ها !!!!!! برين از اين بچه ها ياد بگيرين.
...................................................................................................
ابتدای صفحه