اين دو روز دو تا اتفاق افتاد، يكي خوب ،يكي بد، نميدونم تاثير كدومش بيشتر بود،
اولي كلي تكونم داد، دومي كلي خوشحالم كرد،يعني اولش خوشحالم كرد بعد نگران،
تاثيرش مثل داروي مخدر بود ، نه مثل سرم قندي.....به طرز عجيبي احساس آرامش ميكنم.
آرامش فبل از توفان.....آتش زير خاكستر......
اگر اينم مثل اولي تكونم بده چي؟ اين سوال مثل ناقوس كليسا توي سرم صدا ميده.
ميگه ميخواي با احساست بازي كنم؟ميخواي ببيني چه قدر راحته؟ميخواي ببيني چه طوري ميشكني؟
چه طوري داغون ميشي؟مي خواي ببيني ظرفيتت چقدره؟
دارم خرافاتي ميشم، فكر ميكنم چه دور تسلسل جالبي،مثل همونايي كه توي زيست اول دبيرستان خونديم.
من حالم خوبه،خيلي خوب، هنوز تاثير داره،تا بعد هم بايد صبر كرد......
فردا روز ديگريست......
...................................................................................................
ابتدای صفحه