دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ايوان ميروم و انگشتانم را
بر پوست كشيده شب ميكشم
چراغ هاي رابطه تاريكند
كسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد كرد
كسي مرا به مهماني گنجشك ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردني ست.

فروغ
...................................................................................................
ابتدای صفحه