امروز بارون ميومد و هوا خيلي سرد شده بود.آژانس گرفتم رفتم كتابخونه.
دنبال كتاب جديدي از (هانريش بل)نويسنده آلماني بودم.كه نبود،چند تا كتاب جديد برداشتم و پشت يكي از ميزها نشستم.
تازه نشسته بودم كه يكي از پسرهايي كه تو كتابخونه كار ميكنه و قبلا هم سعي كرده بود يك جوري سر صحبت رو با من باز كنه،آمد و گفت: خانم... چند تا فرم نظر سنجي داريم ميشه شما هم پر كنين؟
گفتم بله و يك فرم ازش گرفتم. بالاي سرم ايستاده بود ولي عنوان كتابي كه مي خوندم نميديد. گفت شما هميشه بهترين كتاب رو برميدارين، بايد خيلي فكر بازي داشته باشين؟
گفتم اشتباه مي كنين،من هميشه كتابهاي فهيمه رحيمي و نسرين ثامني رو ميخونم.
از تعجب چشماش گرد شد. هيچي نگفت و رفت.
بگذريم. امروز ميخوام كتابهاي يك نويسنده آلماني رو معرفي كنم.

هانريش بل (1917-1985)
(جهانگرد اگر به اسپارت رسيدي، عقايد يك دلقك،كحا بودي آدم؟،سيماي زني در ميان جمع،نان سالهاي جواني، و حتي يك كلمه هم نگفت(
بر اساس نظر منتقدان (و ختي يك كلمه هم نگفت)بهترين كتاب (بل) محسوب ميشود
اين اثر يكي از آثاري است كه اروپاي پس از جنگ را با كيفيتي بسيار هنرمندانه توصيف مي كند.
(فرد تلفن چي دبيرخانه كليساهاي شهرش خانه و همسر و بچه هايش را ترك ميكند زيرا نميتواند جو خفقان آور فقر آنجا را تحمل كند و همسرش را كه عميقا دوست ميدارد بيرون خانه ملاقات ميكند.
كتاب بدين گونه شروع ميشود كه فرد براي ديدن همسرش با بدبختي پول قرض مي كند تا يك شب در مسافرخانه اي كثيف و قديمي با هم باشند، در خلال داستان خواننده متوجه فقري ميشود كه فرد و خانواده اش را احاطه كرده است .فقري كه در نهايت منجر به جدايي او و همسرش، با وجود همه عشقي كه به هم دارند، ميشود.
زيرا زن ديگر حاضر نيست همچون يك فاحشه با همسرش در يك مسافرخانه همبستر شود.
كتابهاي ديگر بل نيز داراي ظنز تلخي است كه انسان را متاثر ميكند.
...................................................................................................
ابتدای صفحه