پندار:- کتابی چاپ شده در سوئد بنام "بامداد در آينه" که گويا شرح مکالمات پزشکی است سالمی نام که خاطرات اش را طی ده سال آزگار قلمی کرده و به چاپ سپرده است، يا برايش چاپ کرده اند.که البته خيلی هايش به درد هر چيز بخورد به کار ادبيات نمی آيد.
هميشه بعد از مرگ يک بزرگ همه به فکر سواستفاده می افتند مخصوصا اگر اين بزرگ احمد شاملو باشه.
نيدونم چرا بعضي ها چنين جسارتي رو به خودشون ميدن.اينكه مثلا فلان هنرپيشه تو خونه گربه نگه ميداره يا مدل ماشينش فلانه شايد براي بعضي جالب باشه ولي چه اهميتي داره كه شاعري مثل شاملو تو خونه با پيژامه راه ميرفته يا هر چيزه ديگه؟
در كتاب ‘يك هفته با شاملو’ جايي در گفتگوي بين آيدا و اخوان لنگرودي ،لنگرودي از آيدا ميپرسه كه قصد چاپ كردن نامه ها و نوشته هايي كه شاملو براي آيدا نوشته رو نداره و آيدا در جواب ميگه چاپ كردن اون نامه ها مثل عريان شدن در سر يك چهار راه مي مونه،
.و در جايي ديگر از كتاب آيدا مي گويد:((خود او(شاملو)موافق نيست در موردش نوشته شود.ميگويد من شاعرم اگر كسي علاقه دارد شعرهاي من هست و گر نه اينكه من باراني را به چتر و سرپايي را به چكمه ترجيح ميدهم چه فرقي مي كند مشخصه من باشد يا امپراتور بوكاسا؟))
در هر حال دکتر سالمی چاپ اين کتاب با اطلاع شخص خودش را تکذيب کرده و گفته اين نوشته ها متعلق به او نيست.
...................................................................................................
ابتدای صفحه