صبح که چشم هایم را باز می کنم سقف اتاق کمی کج به نظر می آید.
سلام صبح زیبای کرم رنگ من.
پاهایم را که از تخت آویزان می کنم سرمای سرامیک کف اتاق تمام تنم را فرا می گیرد.
این نسیم خنک هیز صبحگاهی هم بازیش گرفته است.پوست بازوهایم کش می آید و
دون دون می شود.
امروز روز یاس فلسفی است.
این عادت آواز خواندن موقع مسواک زدن را باید ترک کنم.تمام آینه پر از
لک های ریز خمیر دندان شده است.سلام صورت تپل کک و مکی من.
آرایش که می کنم یاس فلسفیم بیشتر می شود.این کک و مک های پدر سوخته
از زیر لایه کرم پودر به من لبخند می زنند.
عاشق همین پشتکارشان هستم.
به شرکت که می رسم همه جا به هم ریخته است.آستانه حساسیت همه بالا رفته .
من در عوض یاس فلسفی دارم. خیلی خونسرد پشت میزم می نشینم و
به رفت و آمد ها و. پچ پچ کردن ها و غیبت کردنها و چابلوسی ها گوش می دهم.
سلام صبح زیبای کرم رنگ مایوس کننده من.
...................................................................................................
ابتدای صفحه